آتریناآترینا، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

آترینا عشق مشترک دنیای مادوتا

18 ماهه شدی عشقم

1396/5/18 9:51
نویسنده : مامان و بابا
95 بازدید
اشتراک گذاری

عشقققققققققققققققققققققققققققم

عمرم

زندگیم

نفسسسسسسسسسسسسسسسسسسسم

18 ماهه شدنت مبارک 

دوسه ماهه که واسه چیزی ننوشتم 

کمتر فرصت کردم سر به بلاگت بزنم 

نور چشمم تو این مدت هم همیشه دلبری کردی

شیرین زبونی کردیبوس

نور و امید به دلمون پاشیدیو...................

آخه از کدومش بنویسم

18 ماهه شدنت مصادف شد با روز قشنگ دختر

مامان جون امین زحمت کشید و واسه نوه دختریاش جشن گرفت 

فرداش هم رفتیم و واکسن 18 ماهگیتو زدی

خیلی اذیت شدی دوسه روز تب داشتی و نمیتونستی درست راه بری

من و بابایی دوسه بار موقع راه رفتنت گریه مون گرفت

ولی بازم خود نازت مقاومت کردی و روز سوم بهترشدیمحبت

دایره لغاتت خیلی بالاتر رفته و ماشاله هزار ماشاله راحت میتونی جمله سه چهار کلمه ای بگی

اهام مامان خوودمه( الهام مامان خودمه )

ابام بابا منه...

اینقدر قشنگ و باحال تشر میزنی که آدم فقط دلش میخواد بیکاربیشینه و هی سربه سرت 

بذاره تا بگی : نتوووووون(نکن)خنده

بوللللو(برو)

ایییششششش!!!

البته دست بزنت هم قوی شده ها نه

دیگه کوچک و بزرگ نمیشناسی 

هرکی اذیتت کنه از خجالتش درمیای و چندتا کشیده جانانه حوالش میکنی

البته من موافق نیستم و خیلی در تلاشم که اینکارا نکنی

فعلا که موفق نشدم

چند وقت پیش خود جیگرت میزدی تو صورتت و میگفتی :

مامان ایجوی ایجوی زدم .....نه نه نه 

ولی تا چشمت به دخترا مخصوصا ارشیدا میفته مشتت حواله میشه ..

اینقد قشنگ شلوارتو خودت میپوشی که آدم کیف میکنه

البته تموم لباسهای کشو لباسیت هم همیشه بیرونه 

انگار دوست نداری سر جاشون باشه **********

از دیوار صاف میری بالا

مدام نوک مبل یا بالای صندلی ایستادی

جیغ کشیدنت که دیگه هیچی 

چنان از ته دل داد میزنی که انگار بلندگو قورت دادی...

شعر توپ سفیدم و آقا خرگوشه رو تقریبا حفظی و دنبال من کامل میخونیش

یه خرده هم حساس شدی 

حسادت که نمیشه اسمشو گذاشت  ولی نمیذاری کسی به  بابا و مامان یا وسیله هات دست بزنه

حس مالکیتت خیلی قویه 

بابا واسه ت یه تاب تاب عباسی خرید تا دیگه مجبور نشی هرروز بری پارک و تو نوبت تاب عصبی بشی

یه دوخرچه آدین !!!!!!!!هم واسه ت خریدیم تا حسابی کیف کنی

بچه های کوچه رو کامل میشناسی و صداشون میزنی: 

اوقیه ..تانیا ..بهار....نازنین و ...

خلاصه دیگه نتمیدونم از کدوم دلبریهات بگم 

فقط مثل همیشه میگم با تمام وجودمون دوستت داریم و تموم عشق و امید ما دوتا واسه زندگی هستی 

به خدا میسپاریمت و ازش آینده درخشانی برات میخوایم عزیز دلمون

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)