آتریناآترینا، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

آترینا عشق مشترک دنیای مادوتا

۲ سالگی عزیز دل بابا و مامان مبارک

1396/11/4 12:08
نویسنده : مامان و بابا
188 بازدید
اشتراک گذاری

۲ ساله شدنت مبارک امید زندگیم
نورو روشنایی زندگیمون
عزیز دل مامان و بابا
نمیدونی چقدر دوست داریم و بابت داشتنت خدارو شاکریم
دوسال از وجود نازنینت پیش ما گذشته
و آرزو دارم شمع تولد صدسالگیتو فوت کنی با شادکامی و تندرستی و مدارج بالای علمی و معنوی

آترینا ی عزیزم وقتی به گذشت برق و باد این دوسال فکر میکنم اضطرابی وجودمو میگیره که 

نکنه نتونستم تو این مدت وظیفه مادریمو خوب ادا کرده باشم

نکنه یه جاهایی کم گذاشته باشم 

خوب حتما پیش اومده اما تو به مهربونی و بزرگی خودت قصورمو میبخشی

تو نازنینی که با وجود فرشته گونه ات این حس قشنگ مادری رو به من هدیه کردی

محبتقبل از تولد خودت تولد دخترخاله ت بود که تو خانه بازی برگزار شد و از اون روز 

به بعد مرتب میگفتی مامان میشه برام خانه بازی تولد بگیری

و هربار که میگفتی دلم آتیش میگرفت

بالاخره تولد جیگر گوشه منم رسید و تو خانه بازی براش تولد گرفتم

خیلی خوشحال بودی و بازی میکردی

اما نذاشتی یه دوتا عکس درست و حسابی ازت بگیریم

واسه چکاب دوسالگیت هم رفتیم درمانگاه قد قشنگت 89 بود و وزنت بدون احتساب لباس12 و نیم 

که گفت خوبه روی نموداره 

محبت

دیگه مفهوم همه چیزو تقریبا بلدی

واضح و قشنگ حرف میزنی

وصدالبته خیلیم باهوش و زرنگ تشریف داری

عشق نقاشی کشیدن داری و تا یه ورق کاغذ میبینی میخای چشم چشم دوابرو بکشی 

شعر توپ سفیدم رو هم کامل حفظش کردی 

بااضافه چندتا شعر دیگه که نصفه نیمه میخونیشمحبت

نمیدونم چرا تا الان که علاقه ای به عروسکات نداری و زیاد باهاشون بازی نمیکنی

بیشتر با لگوهات بازی میکنی 

یه کوچولو هم لجباز و نق نقو شدی 

تا یه چیزی خلاف میلت باشه زمین و زمان و رو بهم میدوزی فشار

اما تحت هرشرایطی هرجورکه باشی هرکاری کنی با تموم وجودمون دوستت داریم

و عاجزانه از خدا عاقبت به خیریت رو میخوایم 

و.............

خلاصه که عزیز دلم هرچی از تو بنویسم بازم کمه

به قول شاعر : دنیا برای ازتو نوشتن مرا کم است 

پسندها (5)

نظرات (0)